دمبوره خانه آبه میرزا|Damboora
صفحه 1 از 1
دمبوره خانه آبه میرزا|Damboora
:وانگاه که باصدای سحر آمیزش فریاد می زند که
دلم از دود تنباکو سیایه/ اگر باور نداری نی گوایه
اگر باور نداری نی ره بشکن/ تمام پرده های نی سیایه
هر انسانی که اندکی از حس انسانیت در کالبد بیمارش باشد را، به تفکر وا می دارد که از خود بپرسد که بر این جامعه چه گذشته است که صدای تارش شیپور غم می نوازد. و چه شده است صدای گل اندام به صدای جمعی تبدیل شده است و رنج تاریخی یک جامعه را روایت می کند براستی که این صدا دیگر صدای گل اندام نیست. صدای اعتراض جمعی بود که از حنجره گل اندام بلند شد.
حاشیه های برزندگی آبی میرزا
گل صدبرگ تابستانم ای یار
فرار از ملک مالستانم ای یار
از آن روزی که گشتم از وطن دور
به والله من پریشان حالم ای یار
این دوبیتی توسط «صفدرعلی مالستانی » اجرا شده و به نامهای «آبه میرزا»، «دختر مالستانی» ، « دلارام» و «گل اندام» معروف گشته است. اما رازی را از معرفی مادر میرزا، که به چه سرزمینی تعلق داشته و فعلاً در چه وضعیتی قرار دارد، آوارگی وی و تأثر قلبی او را از دوری زادگاهش نشان می دهد. این دوبیتی مارا به بخش بیشتری از زندگی او آشنا می کند.
محمد حسین فیاض شاعر و نویسنده هموطن و هم زادگاهی مادر میرزا در باره ایشان چنین می نگارد: ظاهراً ماجرای سرایش این دوبیتی به ماجرای همان دختر مالستانی ارتباط دارد که در زمان جوانی این زن هنر مند، شجاع و مرز شکن اتفاق افتاد. قضیه از آن جا آغازشد که وی هنگام عروسی از قریه «لعلچک» و از خانه پدری به قریه «نوده» نقل مکان کرد. در قریه نوده از گذشته های دور به این سو، محافل نواختن دمبوره گرم بوده است. در این فضا بود که این زن جوان، استعداد هنری خود را کشف نموده و به اجرای آهنگ پرداخت؛ تا آن جا که در زمینه موسیقی هزارستان صاحب سبک گردید. بر اساس آنچه یکی از نزدیکان او در تابستان 1384 با این جانب (شاید از باب محافظه کاری و مصلحت اندیشی) صحبت می کرد، ایشان جز این که در محافل زنانه و خانوادگی به اجرای آهنگ ـ آن هم به شکل محدود ـ پرداخته است، هیچگاه کاستی را بیرون نداده است.
اما آنچه مایه ی شهرت او در عرصه موسیقی گردید، جرأت و مرز شکنی او در معاشرت نسبت به دیگر زنان جامعه از یکسو و توجه ویژه صفدرعلی به سبک ایشان از سوی دیگر می باشد. البته ماجرای تلخی که برای او اتفاق افتاد، نیز در شهرت او تأثیرگزار بود و آن، اتهامی بود که هیچ وقت اثبات نشده و به دنبال آن، مدتی زندگی در زندان کابل را نیز تجربه کرد. قضیه از آن جا شکل گرفت که او در خانه خویش، نان دو سه نفر ازمعلمین مکتب را پخته و روزانه یکی از معلمین، آن نان ها را می برد و این رفت و آمد، منشأء اتهامی شد که اداره ولسوالی، دلارام و معلمین یاد شده را برای بررسی آن، طی چهار شبانه روز به کابل رساند. اکنون از کاسِتی صحبت می شود (3) که دلارام در آن کاست، ماجرای انتقال خویش به کابل را با آهنگ شرح داده است ( شب اوّل به قوریه ناوُری بود / شب دوّم به مولگ سریَوی بود...) دوبیتی دیگری را نیز به روزهای زندانی بودن دلارام نسبت می دهند که صفدرعلی هم از آن بهره برده:
بنال ای دمبوره بیچارة من
بنال ای جگر صد پارة من
بنالیم تا خدا رحمش بیاید
سخی جان بشکند زولانة من.
به هر حال، دلارام پس از مدتی که در زندان می ماند، رئیس زندان متوجه هنر آوازخوانی او شده، می گوید: « این صدا نباید در زندان بماند» لذا او را آزاد می کند. از آن زمان تا سال ها بعد، دلارام درکابل زندگی می کند که دوبیتی یاد شده (گل صدبرگ تابستانم ای یار...) نیز یادگار همین دوران اوست و صفدرعلی بارها ازآن بهره برده است
چندی قبل در پشت مجله "هنرمند" عکسی را دیدم که تاریخ یک قرن سکوت و رنج و درد را بازگو می کرد. رنج یک مادر. آری این عکس، عکس گل اندام بود. گل اندام دیگر آن گل اندام دیروز نبود، دستهای چروکیده اش مثل صورتش خط خطی بود. شیارهای صورتش رنجی را حکایت می کرد که جرمش ماندن و بودن در سرزمین آبا و اجدادیش هست. او موهای سفیدش را با سربند بسته بود و گیسوهای سفیدش را با سه تا پینگ سه رنگ در کنار گوشش حلقه کرده بود. از چهره او فقر و درماندگی را بخوبی می شد تشخیص داد اما پر صلابت و مهربان و متین. با ولع تمام مجله را ورق زدم. تتری توجه ام را جلب کرد. آبی میرزا سبک موسیقایی خودش را دارد. او که بیش از هفتاد سال عمر دارد؛ این هفتاد سال عمر بیش از صدها سال برای او سپری شده است. پاسخهای او بسیار کوتاه بود اما پر محتوا. او در پاسخ به این پرسش که چرا زود خاموش شدی گفته بود: «صدایم را کوران دزدیدند(؟)آنها که چشم نداشتند. صدایم از زمانیکه جوانه زده بود، آهسته آهسته از مرز و بوم سرازیر می شد به ننک کوران مبدل شد، صدایم را دزدیدند، یارای زمزمه زندگی ندارم، من از بی صدایی مردم، ولی کوران باصدا شدند و با صدای من در چشمانشان زار زدند.» او در پاسخ به این پرسش که آبی میرزا برایش مانوس است یا گل اندام؟ می گوید هیچ کدام. حالا نه گل اندام مانده است و نه آبی میرزا! چون اندام با تولد میرزا مرد و آبه میرزا با رفتن میرزا! گل اندام خیلی زود سد مردانه ای آواز را شکست و در محیط مردسالار غوغای برپا کرد. صدایش در کوهها و دره ها پیچید و پژواک آن بر دلها نشست. زمانه اش او را تحمل نکرد. صدایش را دزدیدند. صدایش در گلو گیر کرد. این صدا فقط صدای آبی میرزا نبود، صدای یک خلق بود که صد سال سکوت و صد سال جنگ روانی آن را به حاشیه رانده بود. صدایش او را با در و دیوار زندان نیز آشنا کرد. سه سال سیاه در سیاه چال زندان تاوان صدایش را پرداخت. چرخ بی مروت، رفیق وحشت او بود که مثل سایه او را دنبال می کرد. او چون شمع کشته در باد، چون اوراق خزان در طوفان، چون پرده خاکستر در تاریکی رنگ امید باخته بود و مثل یک شمع تنها دلخوشی اش آن آخرین و آن کشیده ترین شعله ما قبل آخرش بود. که در «سوختن یک شمع راز منوریست که آن آخرین و کشیده ترین شعله خوب می داند». آبی میرزا بعد از زندان دیگر صدایش گم شد. او اسیر زمانه اش شد. زمانه ای که جزء شب و سکوت و سیاهی نبود. آبی میرزا فریاد تلخش در گلو مرد. او در سکوتی فرو رفت که مادر فریادهاست. دیگر نه از ستاره سرخ گفت و نه از دریای غم، نه از گریه شبانه و نه از خاک نم خورده از اشک. صدای او جرم هستی او بود. او با صدایش زنده بود. زمانه اش نمی خواست که او زنده باشد، با دزدیدن صدایش او را به صلیب کشیدند. چرا صدای او اعتراض علیه وضع موجود بود. اکنون او تنهاست، تنهاتر از همیشه. نه غیچگی، نه دمبوره ای و نه میرزایی. اما همان صدای اندک که خیلی زود در گلوی او شکست بیمه حیات و جاویدانگی او شد. او با صدای سحر آمیزش یکی از اصیل ترین موسیقی سنتی را از خود به یادگار گذاشت.
آدورنویکی از متفکرین مکتب انتقادی درنظریه «صنعت فرهنگ» موسیقی مدرن را به کالایی تشبیه می کند که برای اشباع بازار تولید می شود. و هنر دچار شئ وارگی می گردد و هرگز نمی تواند روح عاصی بشر را تسکین دهد. بهمین دلیل آدمها با شنیدن یک بار یا دوبار از این نوع موسیقی دیگر تحمل شنیدن آن را ندارند. این در حالی است که موسیقی سنتی هرچه به آن نزدیک شویم و هر چه بیشتر آن را گوش دهیم بیشتر به آن وابستگی نشان می دهیم. و این کشش بخاطر اصالت هنری آن و نیز حس نوستالژیکی است که آدمها در غربت آن می سوزند. موسیقی آبی میرزا از این نوع موسیقی است. او با همین یک کار که از او باقی مانده است فراتر از زمان، هستی را در نیستی تجربه می کند. چرا که تنها صداست که می ماند. و اگر صدها سال بعد دوباره از صدایش بپرسیم خواهد گفت:
«شدم خاک و فرو ننشست طوفان غبار من/ هنوز از پرده ای ساز عدم می جوشد آوازم»
چند خواندن از صفدر علی مالستانی با سبک آبه میرزا
سیاه چشمان
امو یار شیرین
چشمان خمار
ماهی تابو
دلم از دود تنباکو سیایه/ اگر باور نداری نی گوایه
اگر باور نداری نی ره بشکن/ تمام پرده های نی سیایه
هر انسانی که اندکی از حس انسانیت در کالبد بیمارش باشد را، به تفکر وا می دارد که از خود بپرسد که بر این جامعه چه گذشته است که صدای تارش شیپور غم می نوازد. و چه شده است صدای گل اندام به صدای جمعی تبدیل شده است و رنج تاریخی یک جامعه را روایت می کند براستی که این صدا دیگر صدای گل اندام نیست. صدای اعتراض جمعی بود که از حنجره گل اندام بلند شد.
حاشیه های برزندگی آبی میرزا
گل صدبرگ تابستانم ای یار
فرار از ملک مالستانم ای یار
از آن روزی که گشتم از وطن دور
به والله من پریشان حالم ای یار
این دوبیتی توسط «صفدرعلی مالستانی » اجرا شده و به نامهای «آبه میرزا»، «دختر مالستانی» ، « دلارام» و «گل اندام» معروف گشته است. اما رازی را از معرفی مادر میرزا، که به چه سرزمینی تعلق داشته و فعلاً در چه وضعیتی قرار دارد، آوارگی وی و تأثر قلبی او را از دوری زادگاهش نشان می دهد. این دوبیتی مارا به بخش بیشتری از زندگی او آشنا می کند.
محمد حسین فیاض شاعر و نویسنده هموطن و هم زادگاهی مادر میرزا در باره ایشان چنین می نگارد: ظاهراً ماجرای سرایش این دوبیتی به ماجرای همان دختر مالستانی ارتباط دارد که در زمان جوانی این زن هنر مند، شجاع و مرز شکن اتفاق افتاد. قضیه از آن جا آغازشد که وی هنگام عروسی از قریه «لعلچک» و از خانه پدری به قریه «نوده» نقل مکان کرد. در قریه نوده از گذشته های دور به این سو، محافل نواختن دمبوره گرم بوده است. در این فضا بود که این زن جوان، استعداد هنری خود را کشف نموده و به اجرای آهنگ پرداخت؛ تا آن جا که در زمینه موسیقی هزارستان صاحب سبک گردید. بر اساس آنچه یکی از نزدیکان او در تابستان 1384 با این جانب (شاید از باب محافظه کاری و مصلحت اندیشی) صحبت می کرد، ایشان جز این که در محافل زنانه و خانوادگی به اجرای آهنگ ـ آن هم به شکل محدود ـ پرداخته است، هیچگاه کاستی را بیرون نداده است.
اما آنچه مایه ی شهرت او در عرصه موسیقی گردید، جرأت و مرز شکنی او در معاشرت نسبت به دیگر زنان جامعه از یکسو و توجه ویژه صفدرعلی به سبک ایشان از سوی دیگر می باشد. البته ماجرای تلخی که برای او اتفاق افتاد، نیز در شهرت او تأثیرگزار بود و آن، اتهامی بود که هیچ وقت اثبات نشده و به دنبال آن، مدتی زندگی در زندان کابل را نیز تجربه کرد. قضیه از آن جا شکل گرفت که او در خانه خویش، نان دو سه نفر ازمعلمین مکتب را پخته و روزانه یکی از معلمین، آن نان ها را می برد و این رفت و آمد، منشأء اتهامی شد که اداره ولسوالی، دلارام و معلمین یاد شده را برای بررسی آن، طی چهار شبانه روز به کابل رساند. اکنون از کاسِتی صحبت می شود (3) که دلارام در آن کاست، ماجرای انتقال خویش به کابل را با آهنگ شرح داده است ( شب اوّل به قوریه ناوُری بود / شب دوّم به مولگ سریَوی بود...) دوبیتی دیگری را نیز به روزهای زندانی بودن دلارام نسبت می دهند که صفدرعلی هم از آن بهره برده:
بنال ای دمبوره بیچارة من
بنال ای جگر صد پارة من
بنالیم تا خدا رحمش بیاید
سخی جان بشکند زولانة من.
به هر حال، دلارام پس از مدتی که در زندان می ماند، رئیس زندان متوجه هنر آوازخوانی او شده، می گوید: « این صدا نباید در زندان بماند» لذا او را آزاد می کند. از آن زمان تا سال ها بعد، دلارام درکابل زندگی می کند که دوبیتی یاد شده (گل صدبرگ تابستانم ای یار...) نیز یادگار همین دوران اوست و صفدرعلی بارها ازآن بهره برده است
چندی قبل در پشت مجله "هنرمند" عکسی را دیدم که تاریخ یک قرن سکوت و رنج و درد را بازگو می کرد. رنج یک مادر. آری این عکس، عکس گل اندام بود. گل اندام دیگر آن گل اندام دیروز نبود، دستهای چروکیده اش مثل صورتش خط خطی بود. شیارهای صورتش رنجی را حکایت می کرد که جرمش ماندن و بودن در سرزمین آبا و اجدادیش هست. او موهای سفیدش را با سربند بسته بود و گیسوهای سفیدش را با سه تا پینگ سه رنگ در کنار گوشش حلقه کرده بود. از چهره او فقر و درماندگی را بخوبی می شد تشخیص داد اما پر صلابت و مهربان و متین. با ولع تمام مجله را ورق زدم. تتری توجه ام را جلب کرد. آبی میرزا سبک موسیقایی خودش را دارد. او که بیش از هفتاد سال عمر دارد؛ این هفتاد سال عمر بیش از صدها سال برای او سپری شده است. پاسخهای او بسیار کوتاه بود اما پر محتوا. او در پاسخ به این پرسش که چرا زود خاموش شدی گفته بود: «صدایم را کوران دزدیدند(؟)آنها که چشم نداشتند. صدایم از زمانیکه جوانه زده بود، آهسته آهسته از مرز و بوم سرازیر می شد به ننک کوران مبدل شد، صدایم را دزدیدند، یارای زمزمه زندگی ندارم، من از بی صدایی مردم، ولی کوران باصدا شدند و با صدای من در چشمانشان زار زدند.» او در پاسخ به این پرسش که آبی میرزا برایش مانوس است یا گل اندام؟ می گوید هیچ کدام. حالا نه گل اندام مانده است و نه آبی میرزا! چون اندام با تولد میرزا مرد و آبه میرزا با رفتن میرزا! گل اندام خیلی زود سد مردانه ای آواز را شکست و در محیط مردسالار غوغای برپا کرد. صدایش در کوهها و دره ها پیچید و پژواک آن بر دلها نشست. زمانه اش او را تحمل نکرد. صدایش را دزدیدند. صدایش در گلو گیر کرد. این صدا فقط صدای آبی میرزا نبود، صدای یک خلق بود که صد سال سکوت و صد سال جنگ روانی آن را به حاشیه رانده بود. صدایش او را با در و دیوار زندان نیز آشنا کرد. سه سال سیاه در سیاه چال زندان تاوان صدایش را پرداخت. چرخ بی مروت، رفیق وحشت او بود که مثل سایه او را دنبال می کرد. او چون شمع کشته در باد، چون اوراق خزان در طوفان، چون پرده خاکستر در تاریکی رنگ امید باخته بود و مثل یک شمع تنها دلخوشی اش آن آخرین و آن کشیده ترین شعله ما قبل آخرش بود. که در «سوختن یک شمع راز منوریست که آن آخرین و کشیده ترین شعله خوب می داند». آبی میرزا بعد از زندان دیگر صدایش گم شد. او اسیر زمانه اش شد. زمانه ای که جزء شب و سکوت و سیاهی نبود. آبی میرزا فریاد تلخش در گلو مرد. او در سکوتی فرو رفت که مادر فریادهاست. دیگر نه از ستاره سرخ گفت و نه از دریای غم، نه از گریه شبانه و نه از خاک نم خورده از اشک. صدای او جرم هستی او بود. او با صدایش زنده بود. زمانه اش نمی خواست که او زنده باشد، با دزدیدن صدایش او را به صلیب کشیدند. چرا صدای او اعتراض علیه وضع موجود بود. اکنون او تنهاست، تنهاتر از همیشه. نه غیچگی، نه دمبوره ای و نه میرزایی. اما همان صدای اندک که خیلی زود در گلوی او شکست بیمه حیات و جاویدانگی او شد. او با صدای سحر آمیزش یکی از اصیل ترین موسیقی سنتی را از خود به یادگار گذاشت.
آدورنویکی از متفکرین مکتب انتقادی درنظریه «صنعت فرهنگ» موسیقی مدرن را به کالایی تشبیه می کند که برای اشباع بازار تولید می شود. و هنر دچار شئ وارگی می گردد و هرگز نمی تواند روح عاصی بشر را تسکین دهد. بهمین دلیل آدمها با شنیدن یک بار یا دوبار از این نوع موسیقی دیگر تحمل شنیدن آن را ندارند. این در حالی است که موسیقی سنتی هرچه به آن نزدیک شویم و هر چه بیشتر آن را گوش دهیم بیشتر به آن وابستگی نشان می دهیم. و این کشش بخاطر اصالت هنری آن و نیز حس نوستالژیکی است که آدمها در غربت آن می سوزند. موسیقی آبی میرزا از این نوع موسیقی است. او با همین یک کار که از او باقی مانده است فراتر از زمان، هستی را در نیستی تجربه می کند. چرا که تنها صداست که می ماند. و اگر صدها سال بعد دوباره از صدایش بپرسیم خواهد گفت:
«شدم خاک و فرو ننشست طوفان غبار من/ هنوز از پرده ای ساز عدم می جوشد آوازم»
چند خواندن از صفدر علی مالستانی با سبک آبه میرزا
سیاه چشمان
- كد:
http://elano110.persiangig.com/Damboora/Seya%20Chasman-
Safdar%20Ali%20Malistani.mp3
امو یار شیرین
- كد:
http://elano110.persiangig.com/Damboora/Amo%20Yar%20E%20Sherin%28Safdar%20Ali%20Malistani%20%29.mp3
چشمان خمار
- كد:
http://elano110.persiangig.com/Damboora/Chashman%20E%20Khomar.mp3
ماهی تابو
- كد:
http://elano110.persiangig.com/Damboora/Ma%20Hi%20Taboo-Safdar%20Ali%20Malistani.mp3
اين مطلب آخرين بار توسط Zaki در 2013-04-08, 17:03 ، و در مجموع 3 بار ويرايش شده است.
Re: دمبوره خانه آبه میرزا|Damboora
دمبوره آلتی از آلات موسیقی بادست بسیار بلند نیسبت به ساییر اعضای فامیل ساز های کوردوفون مثل گیتار, ویلون و غیره. این نوع آلتی موسیقی دمبوره در بسیاری ازکیشورهایی آسیایی مرکزی چون تاجیکستان, قسمتی غربی چین و آسیای شمال غربی مانند ایران, ترکیه, کشورهای قفقاز و در کشوری های بالاکان مورد استفاده نوازندگان موسیقی سنتی است ولی
نوای دلنشین دمبوره هزارگی و غنایی نواختهایی آن در هیچ یک از این مناطق یافت نمیشود
دمبوره هایی زیبایی هزارگی ره با کیفیت خوب از اینجی دریافت کنن
ای لاله آزاده ای نسل جوان برخیز-صفدر سروش
- كد:
http://greenpenny.info/xnylc.php?c54viTJ6XeUHjKJq1Ppbw=aZ0JhBAm960b0efalDw9UkTYmI3tM2NBSVwveedWMK%2FB76w7JS2BugXi1F5BRGos4uEXHCF3giEQ3Atg5AHI5WqraU0bH69IxXLcGIWRezGEba%2F8LNECAdwLbVKNPMBH1AZyASZaXfg98ek6Dit71o2e%2FPcg0a13nIh%2B%2F57eOXL7Sp1b2aYxGVWtd%2BNWUgv1
لیلی از استاد صفدر توکلی
- كد:
http://elano110.persiangig.com/ahang/Watan/%d8%b5%d9%81%d8%af%d8%b1(Gofteman).mp3
Re: دمبوره خانه آبه میرزا|Damboora
Bia Jana Ki Ashighat Bimar Ast-Sayid Anwar
Agar Yarjan Bama Mayil Nagardad
Safdar Sarkhosh-Sarit Ashigh Shodam Khairi Nadidam
Mariz Astom Shafa Dari Nadari
Pato-Sayid Anwar
Bale Dide Kho Gool Bikarum
Ali Ki Par Burkadayi Khordo Awooztar Bia
Baghal Waz Koo Mara Shifti Nafas Kash
Saba Toyi Dordanaya
- كد:
http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http://elano110.persiangig.com/Damboora/Bia%20Jana%20Ki%20Ashighat%20Bemar%20Ast.mp3
Agar Yarjan Bama Mayil Nagardad
- كد:
http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http://elano110.persiangig.com/Damboora/Agar%20Yarjan%20Bama%20Mayil%20Nagardad.mp3
Safdar Sarkhosh-Sarit Ashigh Shodam Khairi Nadidam
- كد:
http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http://elano110.persiangig.com/Damboora/Safdar%20Sarkhosh-Sarit%20Ashigh%20Shodam%20Khairi%20Nadidam.mp3
Mariz Astom Shafa Dari Nadari
- كد:
http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http://elano110.persiangig.com/Damboora/Mariz%20Astom%20Shafa%20Dari%20Nadari.mp3
Pato-Sayid Anwar
- كد:
http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http://elano110.persiangig.com/Damboora/Pato.mp3
Bale Dide Kho Gool Bikarum
- كد:
http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http://elano110.persiangig.com/Damboora/Bale%20Dide%20Kho%20Gool%20Bikarum.mp3
Ali Ki Par Burkadayi Khordo Awooztar Bia
- كد:
http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http://elano110.persiangig.com/Damboora/Agar%20Yarjan%20Bama%20Mayil%20Nagardad.mp3
Baghal Waz Koo Mara Shifti Nafas Kash
- كد:
http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http://elano110.persiangig.com/Damboora/Baghal%20Waz%20Koo%20Mara%20Shifti%20Nafas%20Kash.mp3
Saba Toyi Dordanaya
- كد:
http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http://elano110.persiangig.com/Damboora/Saba%20Toyi%20Dordanaya.mp3
صفحه 1 از 1
Permissions in this forum:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
|
|
2014-04-24, 14:32 by Admin
» آیا از رئیس جمهور خود رضایت دارید؟
2013-11-07, 04:50 by sekander
» دانلود ترانه هایی عارف جعفری(َترانه یی جدید مادر از عارف جعفری)(Download Madar Aref Jafari )
2013-04-08, 17:07 by Admin
» کلپ "براي تاريخ"مربوط به فاجعه افشار و خيانت مزدورها
2013-01-17, 15:22 by Admin
» مزاری ماندگار ترین تلاش درتاریخ هزاره های افغانستان
2013-01-17, 15:22 by Admin
» مجموعه سخنرانی های بابه مزاری
2013-01-17, 15:22 by Admin
» دمبوره خانه آبه میرزا|Damboora
2013-01-05, 15:15 by Admin
» غزل
2012-12-30, 20:22 by عبدالمتین کریمی
» دانلود آلبوم صیاد از عارف جعفری(Download Sayad-Aref Jafari)
2012-12-28, 19:20 by mostafa
» اسم كسي كه دوسش داري
2012-11-18, 02:00 by mojtaba
» بیا تو زیبا ترین جمله ای رو که دوست داری بگو
2012-11-18, 01:45 by mojtaba
» haghighat!
2012-11-18, 01:18 by mojtaba
» امروز صبخ تو خودم خورد شودم تاحالا چند بار بخاطر افغانی بودنت غرورت شکست
2012-10-13, 00:52 by pakota
» تست آنلاين تعيين سطح زبان انگليسي
2012-09-03, 01:39 by REZA LOVE AFG
» بهترین آموزشگاه زبان انگلیسی تو مشهد كجاست ؟
2012-07-29, 13:34 by مهدی
» دیوان صوتی حافظ از روی تصحیح علامه قزوینی و استاد قاسم غنی
2012-07-19, 15:45 by tamana
» كاروان ورزشي افغانستان در بازي هاي تابستاني لندن 2012
2012-07-19, 13:19 by tamana
» پروژه امارات برای دور زدن تنگه هرمز افتتاح شد
2012-07-16, 13:34 by tamana
» گلشیفته زن روسپی افغان !
2012-07-15, 18:39 by tamana
» نمائی از شغل های متفاوت در افغانستان
2012-07-15, 17:55 by tamana
» عکس زن
2012-07-15, 17:54 by tamana
» جغرافیای ایرانِ شاهنامه
2012-07-12, 17:15 by tamana
» راهپیمایی اعتراضی به تیرباران یک زن در شمال کابل
2012-07-12, 12:57 by tamana
» رفسنجانی خاطرات خود از 'مسائل مهم' را کجا ثبت می کند؟
2012-07-11, 13:15 by tamana
» فتح اصفهان
2012-07-10, 17:03 by somayerezayi
» درخواست بازداشت عاملان حمله به خانه مهاجران افغان در یزد
2012-07-07, 13:22 by somayerezayi
» عکاس باشي
2012-06-20, 22:42 by somayerezayi
» کسب مقام دوم عکس انترکشن توسط نجیب الله مسافر
2012-06-20, 22:15 by somayerezayi
» پدیده جدید موسیقی افغانستان عارف جعفری
2012-06-20, 22:10 by somayerezayi
» دانلود کتاب تاریخ تمدن ویل دورانت
2012-05-26, 21:48 by tamana
» Download Shahname Ferdowsi دانلود شاهنامه فردوسی
2012-05-23, 11:03 by tamana
» تست آنلاین افغانستان شناسی
2012-05-22, 15:32 by tamana
» جاپان ۵۰۰ بورس تحصیلی به دانشجویان افغانستان اعطا کرد
2012-05-22, 06:46 by mirvais
» شعر افغانستان
2012-05-18, 23:10 by Admin
» نگاهی به سه فلم؛ مستند کردن شهر کابل
2012-05-18, 19:02 by Admin
» نگاه کوتاه بر کارتون بُـزِ چـینـی+دانلود
2012-05-18, 18:53 by Admin
» دروغ جدید خبرگزاری مهر درباره نشست غزنه
2012-05-18, 12:11 by Admin
» صفحه طراحی بنر انجمن گفتمان
2012-05-12, 11:01 by ahmad siar
» روح الله نیکپا قهرمان افسانه ساز
2012-05-10, 18:24 by Admin
» شخصیت شناسی اعضای انجمن
2012-05-10, 14:29 by Admin